تعاریف مهم جمعسپاری بازنگری در سیاستهای کلی انرژی
- سیاستهای کلی: راهبردهای کلان بخش انرژی که توسط رهبری ابلاغ میشود و مبنای برنامهنویسی در مجلس و اجرا در دولت میشود.
- حاملهای انرژی: موادی که در خود انرژی دارند و از آنها به عنوان منبعی برای انجام کار فیزیکی استفاده میشود.
- رویکرد مناسب برای تولید حامل انرژی X: تولید و عرضه حامل انرژی X باید با چه سیاست و برنامهای انجام شود. انتخاب حاکمیت برای سرعت توسعه بهرهبرداری از حامل انرژی X چیست. در اینجا صرفا رویکرد پیشنهادی برای تولید حامل انرژی X مد نظر است و هدف مقایسه سرعت رشد آن با سایر حاملها نیست. به عبارت دیگر در اینجا سوال این است که مستقل از اینکه سایر حاملهای انرژی به چه نحو توسعه پیدا میکنند و تولید میشوند، رویکرد کشور برای تولید حامل انرژی X چه باید باشد.
۳٫۱٫ تولید حامل انرژی X با در نظر گرفتن ملاحظات بیننسلی: در این رویکرد کشور تصمیم میگیرد حامل انرژی X را به حدی تولید کند که امکان بهرهبرداری از آن برای نسلهای آینده فراهم باشد. رویکرد تولید صیانتی یا حداقل بهرهبرداری از منابع نفت و گاز ذیل این رویکرد هستند. این رویکرد فقط در مورد حاملهای انرژی نفت و گاز قابل انتخاب است.
۳٫۲٫ تولید حامل انرژی X به صورت تولید حداکثری: در این رویکرد کشور تصمیم میگیرد با در نظر گرفتن ملاحظات فنی حداکثر تولید از میدان یا مخزن را انجام دهد. این رویکرد فقط در مورد حاملهای انرژی نفت، گاز و زغالسنگ قابل انتخاب است.
۳٫۳٫ تولید حامل انرژی X با ادامه سرعت فعلی: در این رویکرد کشور تصمیم میگیرد میزان تولید حامل انرژی X را با سرعتی معادل سرعت رشد آن در ۲۰ سال گذشته (دوره قبلی سیاستهای کلی انرژی از ۱۳۷۹ تا کنون) افزایش دهد و سیاست خاص جدیدی را برای توسعه بیشتر و شدیدتر تولید آن اعمال نکند. (میزان تقریبی رشد تولید در ۲۰ سال گذشته، در مورد هر حامل به طور جداگانه مشخص شده است و در فرآیند نظرخواهی به شما اعلام میشود) این رویکرد در مورد حاملهای انرژی زغالسنگ، برق، تجدیدپذیر، هستهای و هیدروژن قابل انتخاب است. مثلا در مورد برق این رویکرد به معنی پذیرفتن کسریهای گهگاه برق و خاموشیهای احتمالی است.
۳٫۴٫ تولید حامل انرژی X با شیب ملایم: در این رویکرد کشور تصمیم میگیرد میزان تولید حامل انرژی X را با شیبی بیشتر از متوسط رشد آن در ۲۰ سال گذشته افزایش دهد. (بازه تقریبی این رشد در مورد هر حامل به طور جداگانه مشخص شده است و در فرآیند نظرخواهی به شما اعلام میشود) این رویکرد در مورد حاملهای انرژی برق، تجدیدپذیر، هستهای و هیدروژن قابل انتخاب است. مثلا در مورد برق این رویکرد به معنی پیگیری سیاست توسعه ظرفیت تولید و تأمین برق با هدف جلوگیری از خاموشی است.
۳٫۵٫ تولید حامل انرژی X با شیب تند: در این رویکرد کشور تصمیم میگیرد میزان تولید حامل انرژی X را با شیبی بسیار بیشتر از متوسط رشد آن در ۲۰ سال گذشته افزایش دهد. (بازه تقریبی این رشد در مورد هر حامل به طور جداگانه مشخص شده است و در فرآیند نظرخواهی به شما اعلام میشود) این رویکرد در مورد حاملهای انرژی برق، تجدیدپذیر، هستهای و هیدروژن قابل انتخاب است. مثلا در مورد برق این سیاست به معنی پیگیری سیاست توسعه ظرفیت با هدف جایگزینی برق به جای سایر حاملهای انرژی در مصارف مختلف (electrification) یا توسعه صادرات مستقیم برق یا توسعه صادرات محصولات مبتنی بر مصرف برق است. - رویکرد مناسب برای مصرف حامل انرژی X: اولویت کاربرد یک حامل انرژی. پاسخ به این سوال که حامل انرژی X را در چه زمینهای باید بیشتر استفاده کنیم. رویکرد غلبه یک اولویت را نشان میدهد. یعنی اگر جایی دو سیاست با هم تناقض نداشتند هر دو میتواند اجرا شود اما اگر دو سیاست تناقض داشتند آن سیاستی پیگیری میشود که بیشتر از دیگری در راستای رویکرد منتخب باشد.
۴٫۱٫ رویکرد به حامل انرژی X به مثابه خوراک زنجیره ارزش: حامل انرژی X نباید به عنوان سوخت و منبع انرژی مصرف و تمام شود بلکه باید به عنوان ماده خام وارد فرآیند تبدیل شود و پس از تبدیلات مختلف مرحلهای و متوالی به عنوان کالای نهایی در اختیار مصرفکننده قرار گیرد. مثلا سیاست توسعه زنجیره ارزش اتان و تولید محصولات نهایی مبتنی بر آن یا ایجاد خطوط لوله اتیلن و احداث واحدهای مصرفکننده آن در مناطق مختلف ذیل این رویکرد است.
۴٫۲٫ رویکرد به حامل انرژی X به مثابه انرژی مصرفشدنی: در این رویکرد حامل انرژی X باید «مصرف» شود. در این رویکرد حامل انرژی «تبدیل» نمیشود. بر این اساس استفاده از گاز در زنجیره ارزش و تولید پلیمر به معنی رویکرد به گاز به عنوان خوراک زنجیره ارزش است و استفاده از گاز به عنوان سوخت نیروگاهها به معنی رویکرد به گاز به عنوان انرژی مصرفشدنی است.
۴٫۳٫ رویکرد به حامل انرژی X به مثابه کالای صادراتی: در این رویکرد کشور تصمیم میگیرد حامل انرژی X را صادر کند. هدف از این صادرات میتواند کسب درآمد ارزی یا وابستهسازی و تأمین امنیت سیاسی بینالمللی یا سایر اهداف باشد.
۴٫۴٫ رویکرد به گاز به مثابه عامل ازیاد برداشت: در این رویکرد کشور تصمیم میگیرد اولویت استفاده از گاز را در تزریق آن به میادین نفتی قرار دهد تا موجب ازدیاد برداشت نفت خام شود.
۴٫۵٫ رویکرد به انرژیهای تجدیدپذیر به مثابه منبعی برای تأمین حرارت: در این رویکرد کشور تصمیم میگیرد اولویت استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر را در مصارف حرارتی و برودتی قرار دهد تا بتواند دمای آسایش بخش ساختمان یا آبگرم و حرارت مورد نیاز در این بخش یا حتی بخشهای صنعتی و کشاورزی را فراهم کند.
۴٫۶٫ رویکرد به انرژیهای تجدیدپذیر به مثابه منبعی برای تأمین برق: در این رویکرد کشور تصمیم میگیرد اولویت استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر را در تولید برق قرار دهد تا به شبکه یا به مصرفکنندگان پراکنده ارائه شود.
۴٫۷٫ رویکرد به هیدروژن به مثابه سوخت: در این رویکرد کشور تصمیم میگیرد اولویت استفاده از هیدروژن را در سوزاندن هیدروژن و تبدیل مستقیم آن به حرارت قرار دهد.
۴٫۸٫ رویکرد به هیدروژن به مثابه تأمینکننده برق: در این رویکرد کشور تصمیم میگیرد اولویت استفاده از هیدروژن را (با وارد کردن آن به فرآیند باتری و پیل) در تولید برق قرار دهد و از برق تولید شده برای تأمین نیازهای مختلف انرژی استفاده کند. - ملاحظه تأمین مالی: برای اتخاذ هر یک از رویکردهای پیشنهادی نیاز به منابعی برای تأمین مالی وجود دارد. سیاست، قید یا چارچوب مورد نظر برای تأمین مالی ذیل رویکرد پیشنهادی در این بخش بحث میشود
۵٫۱٫ الزام تأمین مالی با استفاده از منابع داخلی: در صورت اتخاذ این قید، کشور موظف است اقدامات توسعهای مورد نیاز خود را از داخل تأمین مالی کند.
۵٫۲٫ عدم الزام تأمین مالی با استفاده از منابع داخلی: در صورت اتخاذ این قید، کشور تکلیفی برای تأمین مالی اقدامات توسعهای خود از داخل ندارد و میتواند منابع مورد نیاز خود را به فراخور و بسته به شرایط از داخل یا خارج تأمین کند. - ملاحظه استفاده از توان ساخت داخل: برای اتخاذ هر یک از رویکردهای پیشنهادی نیاز به زنجیره تأمینی شامل دانش فنی، تجهیزات، مواد، خدمات شامل تعمیر و نگهداری و … وجود دارد. سیاست، قید یا چارچوب مورد نظر برای استفاده از توان داخلی در زنجیره تأمین صنعت انرژی، ذیل رویکرد پیشنهادی در این بخش بحث میشود
۶٫۱٫ الزام به استفاده از توان صنایع داخلی: در صورت اتخاذ این قید، کشور موظف است به گونهای برنامهریزی کند که حداکثر استفاده از توان صنایع داخلی در اقدامات توسعهای و فعالیتهای بخش انرژی مورد استفاده قرار گیرد.
۶٫۲٫ عدم الزام به استفاده از توان صنایع داخلی: در صورت اتخاذ این قید، کشور تکلیفی برای استفاده حداکثری از توان صنایع داخلی در اقدامات توسعهای و فعالیتهای بخش انرژی ندارد و میتواند نیازهای زنجیره تأمین صنعت انرژی را از داخل یا خارج تأمین کند. - هدف: مطلوبیت یا ارزشی که رویکردهای مختلف به یک حامل انرژی، از منظر میزان اثرگذاری بر تحقق آن با یکدیگر مقایسه میشوند و رویکردی که بیشتر و بهتر از سایر رویکردها بتواند هدفی را محقق کند به عنوان رویکرد منتخب پیشنهاد میشود. در مقایسه رویکردها بر اساس میزان تحقق یک هدف مشخص، فرض میشود سایر شرایط ثابت است تا امکان مقایسه و ارزیابی فراهم شود.
- هدف اقتصادی ۱، ایجاد اشتغال: مجموع اشتغال مستقیم و غیرمستقیم ایجاد شده در طول دوره سیاستها (۲۰ سال) در اثر اتخاذ یک رویکرد
- هدف اقتصادی ۲، افزایش درآمد ارزی و سهم از بازار جهانی: درآمد ارزی به دست آمده برای کشور در طول دوره سیاستها (۲۰ سال) و سهم ایران از بازار جهانی (همه کالاها و خدمات) در انتهای دوره سیاستها (بعد از ۲۰ سال) در اثر اتخاذ یک رویکرد
- هدف اقتصادی ۳، افزایش تولید ناخالص داخلی: تولید ناخالص داخلی در انتهای دوره سیاستها (۲۰ سال بعد) در اثر اتخاذ یک رویکرد
- هدف امنیتی ۱، ارتقای امنیت خارجی: میزان وابستهسازی کشورهای هدف به ایران در طول دوره (۲۰ ساله) در اثر اتخاذ یک رویکرد. اینکه چقدر منافع کشورهای هدف در گرو حفظ منافع ایران و حفظ رابطه با ایران است.
- هدف امنیتی ۲، ارتقای امنیت انرژی داخلی: اطمینان از تأمین انرژی مورد نیاز برای فعالیتهای اقتصادی و زندگی روزمره در طول دوره سیاستها (۲۰ سال) در اثر اتخاذ یک رویکرد
- هدف عدالت اجتماعی ۱، توسعه مبتنی بر آمایش سرزمینی: سازگاری یک رویکرد با توسعه متوازن و متناسب منطقهای و جلوگیری از تمرکز ناموجه فعالیتها و کسب و کارها در مناطق خاص و محدود و توسعه فعالیتهای هر منطقه متناسب با ظرفیتها و فرصتهای آن منطقه بر اساس سیاستهای آمایش سرزمینی در طول دوره سیاستها (۲۰ سال)
- هدف عدالت اجتماعی ۲، بهبود ضریب جینی: ضریب جینی در انتهای دوره سیاستها (بعد از ۲۰ سال) در اثر اتخاذ یک رویکرد
- هدف محیطزیستی ۱، افزایش سازگاری با محیط زیست: سازگاری یک رویکرد با محیط زیست و عدم آسیب رساندن به آن در طول دوره سیاستها (۲۰ سال)
- گزاره اصلی: ادعا، حرف اصلی، مدعای اصلی، دلیل اصلی یا هر عبارتی که به تنهایی یا در کنار تعداد محدودی گزاره اصلی دیگر، مبنای استدلال یا تصمیمگیری یا انتخاب باشد. گزاره اصلی به گونهای است که یک متفکر عاقل با فهمیدن آن گزاره یا با فهمیدن آن گزاره در کنار تعداد محدودی گزاره دیگر، منطقاً به همان نتیجهای میرسد که مطرحکننده گزاره یا رویکرد منتخب پیشنهاد داده است. فرض کنید شما رویکرد Z را برای حامل انرژی X پیشنهاد دادهاید و کسی از شما بپرسد چرا این پیشنهاد را میدهید. «گزاره اصلی»، پاسخی است که به او میدهید. گزاره اصلی حداکثر ۱۰۰ کلمه دارد.
- گزاره (های) تفصیلی پشتیبان: این گزارهها میتوانند شامل دو بخش زیر باشند: تشریح و تبیین بیشتر گزارهی اصلی یا بیان گزارهها و استدلالهایی که با فهمیدن آن گزارهها منطقاً گزاره اصلی نتیجه میشود. بخش گزاره (های) تفصیلی پشتیبان حداکثر ۷۰۰ کلمه دارد.
- مستندات (اسناد پشتیبان): گزارش یا گزارشهایی که در آن به تفصیل دلایل و شواهدی که بر اساس آن یک گزاره اصلی مطرح میشود، شرح داده شده است. گزارش پشتیبان محدودیتی از منظر تعداد کلمات ندارد اما الزاما یک خلاصه مدیریتی دارد که حداکثر ۸۰۰ کلمه است و در آن مهمترین نکات مطرح شده در گزارش پشتیبان آمده است و خواندن آن خلاصه مدیریتی، نقطه ابهامی برای خواننده باقی نمیگذارد و او را از خواندن گزارش اصلی بینیاز میکند یا صرفا برای مراجعه به جزئیات مطرح شده در خلاصه مدیریتی کافی است به اصل گزارش مراجعه کند.
- گزاره آماری: گزارهای که برای اثبات آن گزاره پشتیبانی ارائه نمیشود و صرفا شامل یک عدد یا یک نمودار یا سری زمانی یا داده میشود. هر گزاره آماری حداکثر ۱۰۰ کلمه دارد و باید به مرجع مشخصی (بر اساس استاندارد APA) استناد داده شود.
- گزاره خبرگانی: گزارهای که برای اثبات آن گزاره پشتیبانی ارائه نمیشود و مبنای آن خبرگی فرد مطرحکننده آن است.